حکایت
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
حکایت
نوشته شده در جمعه 2 فروردين 1392
بازدید : 1374
نویسنده : سید علی سهرابی

·        

·          

·         یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است

·         این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند

·          

·         روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد ...

·        

·         ادامه مطلب ...

·          

·         6:07 PM | حمید | چاپ یادداشت | 4 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         شنبه 14 بهمن ماه سال 1391

·         من اینجا مسافرم

·         جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...

·        

·         ادامه مطلب ...

·          

·         08:51 AM | حمید | چاپ یادداشت | 9 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         شنبه 14 بهمن ماه سال 1391

·         عدالت و لطف خدا

·         زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

·         زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .

·          

·         هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...

·        

·         ادامه مطلب ...

·          

·         08:50 AM | حمید | چاپ یادداشت | 14 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         شنبه 14 بهمن ماه سال 1391

·         پاسخ جالب آسیابان به زاهد

·         زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
 
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
 
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود

·         08:48 AM | حمید | چاپ یادداشت | 4 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         جمعه 22 دی ماه سال 1391

·         گنجشک و آتش

·         گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...

·        

·         ادامه مطلب ...

·          

·         2:21 PM | حمید | چاپ یادداشت | 12 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         جمعه 22 دی ماه سال 1391

·         انیشتین و راننده اش!

·         انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و ...

·        

·         ادامه مطلب ...

·          

·         2:18 PM | حمید | چاپ یادداشت | 9 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         جمعه 22 دی ماه سال 1391

·         دعا کن گندمت آرد شود!

·         زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».

آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود

·         2:14 PM | حمید | چاپ یادداشت | 2 برداشت و دیدگاه در مورد این داستانک

·         پنجشنبه 23 آذر ماه سال 1391

·         برای کرد کودکان نازنین پیرانشهری



:: موضوعات مرتبط: آموزنده , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: